برنامههای وزیر پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم، موجی از ناامیدی را در جامعه هنری کشور به وجود آورده است. آیا ما شاهد نادیده گرفتن بخش مهم و عظیمی و البته تاثیرگذار جامعه هستیم؟
آیا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم به آنچه که آن را چشمانداز خوانده است، متوجه تاثیر و نتیجه آن نه در بلند مدت بلکه تا چندماه دیگر هست؟
سخن را از آنجا آغاز کنیم که در تاریخ نه تنها این سرزمین، که همه کشورهای دنیا، ثابت شده که هنر در آزادی بیان رشد میکند و تاثیرگذار خواهد بود. هیچ ایدئولوژی نتوانسته برای هنر قالبی تعریف کند و بدون شک بزرگترین دلیل آن هم رسالت هنرمند برای آگاهیبخشی، ثبت و تحلیل آنچه که در جامعه رخ میدهد، است. هنرمند در جامعه خود سیر میکند و با بازنگری و بازتاب آن رفتارهای اجتماعی را تحلیل میکند. بر همین اساس با توهین و تحقیر این قشر تاثیرگذار جامعه و اهانت و ابتذال خواندن آن، نمیتوان آنها را وادار به بستن چشم بر رفتارها و معضلات اجتماعی کرد. این قشر بزرگ و تاثیرگذار با همهی محدودیتها در زمینه مالی و کمبود مکانهای فرهنگی و نبود حمایت، رسالت خود را فراموش نکرده و با همه کجفهمیها و توهینها، راه خود را ادامه داده است؛ زیرا بر این باور هستند آنچه که امروز انجام میدهند بازتاب آن را در جامعه و نسلهای آینده خواهند دید.
ما اصحاب فرهنگ و هنر برای حفظ و نگهداری فرهنگ و هنر این سرزمین و همچنین واقعنگاری از آنچه در حال رخ دادن است دست نخواهیم کشید و آنچه که وظیفهمان است را انجام خواهیم داد. باشد که مدیران آینده حوزه فرهنگ و هنر با حمایت از چنین تفکری و رد کجفهمیهای برخی از بد اندیشان، در کنار جامعه هنری بایستد و در هموار سازی راه چنین تفکری تلاش کند.